خیلی خوبه که بعد از یک مدت ناامیدی واقعیتها باعث بشه که به خودت امیدوار بشی. بعد از چند وقت تنبلی و بی حوصلگی و غمباد گرفتن از اینکه چاق شدم و هی جلوی آینه عقب و جلو رفتن و هی خودمو وزن کردن که ای وای ۳ کیلو چاق شدم دوباره ورزش مرتب و هفتگی رو شروع کردم، وقتی وارد سالن شدم از دیدن اون همه هیکلهای ورقلمبیده احساس یک باربی واقعی بهم دست داد و حس کردم من یک مدل بین المللی هستم که اومدم بقیه یه خورده تماشام کنن و غصه بخورن.. خوب البته هنوز هم رو تفکرات قبلیم هستم چون وقتهایی که ورزش میکنم حالم واقعا خوبه و خیلی احساس بهتری دارم و اعصابم هم آرومه ولی خوب این اعتماد به نفس به دست آورده هم مزید بر علت شد.
دارم رو خودم کار میکنم که نگذارم هر چیز بی ارزش و هر موجود بی سر و پایی رو اعصابم رژه بره و ذهنم رو درگیر کنه و روزم رو خراب کنه. تا حالا موفق بودم ولی یه جاهایی دیگه قاطی میکنم و واسه همون چیزهای الکی حرص و جوش میخورم. میخوام آرامش رو یاد بگیرم. آروم بودن، آروم حرف زدن، آروم فکر کردن. میخوام از تو آرامش رو یاد بگیرم همونطور که آرامش میگیرم.
هروقت گرفتی یه کمش رو به من عطا بفرما ... آرامش رو میگم.
سلام
امیدوارم تو کاراتون موفق باشید و به آرامش در زندگیتون برسین.
موفق باشی ...
سلام منم دارم همین کارو می کنم خیلی موثره
تبریک میگم.خیلی خوبه که تولد وبلاگت با سالگرد شکوفایی خودت تقریبآ همزمان شدن.
بازم تولدتو تبریک میگم.