خوب نیستم، مشکلات و ناراحتیها و حرفهای دور و برم خیلی بیشتر از ظرفیت منه و من نمیتونم تحمل کنم. خسته ام. خسته شدم. ذهنم درگیره، همش تو فکرم تا یه لحظه بیکار میشم ذهنه میره به هزار جا و برمیگرده. مغزم قفل کرده.. خسته ام از فکر کردنهای متوالی به یک موضوع خاص. دلزده ام از کسانی که ناراحتم میکنند و موجب این تفکرات و درگیریها میشن. احساس کسی رو دارم که کسی درکش نمیکنه و باید همه بار این غم و نگرانی رو به تنهایی بدوش بکشه. میدونم که شونه های من توانایی کشیدنش رو نداره و کم میاره.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد