حال من خوب است

هوای شمال همیشه حالم رو خوب میکنه. میسازتم انگار، دوباره، از نو، همیشه. همه چیزش رو دوست دارم، بارونش و آفتابش و از همه بیشتر بوی شمال رو. موقع رفتن توی جاده نزدیکیهای ساری سرم رو از شیشه بردم بیرون و بوی شالیزار رو با تمام وجود وارد ریه هام کردم. وای که این بو چقدر بهم آرامش میده و هر چند وقت یه بار بدجوری هواش رو میکنم و دلتنگش میشم. فکر میکنم هرجای دنیا برم همه دلتنگیها به کنار، هوس همیشگی این بوی شالیزار با من میمونه.

الانم هم که تهران با هوای همیشگی و آفتاب تند و روزهای بلند. زندگی میکنم، با همه عمق و روحم.. از همه لحظه هام لذت میبرم، ورزش میکنم، آشپزی میکنم، کار میکنم، عشق میورزم و هستم. گله ای از چیزی ندارم ولی هنوز منتظرم.. منتظر همون اتفاقه البته که این انتظار وقفه ای و خللی در زندگیم و تفکراتم ایجاد نمیکنه.. ولی فکر میکنم با اینکه هیچوقت از انتظار کشیدن خوشم نمیومده.. هیچوقت هیچوقت، ولی با همه اینها گاهی احساس خوشایندی میتونه باشه، فقط گاهی البته، شاید هم خودم دوست دارم تو این حالت بمونم.. ولی هرچی که هست خوبم و خوشی همه جا هست.. و همه چیز بهم انرژی میده.. از گربه تو کوچه و بقال و خیابون و شلوغی و دوستان بگیر تا انرژیهایی که مال خودم میدونمشون و همه جوره شارژم میکنن.

زنده باد زندگی..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد