دلیل

خوشحالم از خیلی از داشته هام، تفکراتم، رویاهام، دلتنگیهام، شادیهام، دغدغه هام، دلتنگیهام و خیلی از روزهام. دلخوشیها کم نیست و هستند نداشته هایی که باز هم مایه خشنودی و رضایتند و تو رو به درکی متفاوت از آنچه می پنداری میرسونند. دوست دارم ورای روزمره گیها برای خودم کسی باشم و به دنبال ایده الی. دوست دارم تو باشی، فراتر از آنچه باید. دوست دارم بخونم، بنویسم، راه برم، نفس بکشم، زندگی کنم آنطوری که روحم رو اسیر نکنه و من همیشه با حسی توام با رهایی رو به جلو حرکت کنم. دوست دارم اندیشه تو را داشته باشم همانند دغدغه ای مدام که ذهنم را نوازش میدهد و درگیر میکند. دوست دارم سفر کنم و تو همسفرم باشی، سفری به دوردستها. دوست دارم خودم را پیدا کنم و در روزهای دور آینده گم شوم.  دوست دارم برقصم و تو بیننده آن باشی. دوست دارم بگریم و از رازهایی بگویم که انبار شده اند. دوست دارم تنهایی دستهایم را پر کنی. و دوست دارم ها بسیار است...

روزهایی را بخاطر میاورم که زندگی خالی از عشق بود و تصورش هم نبود که بتوان آن خلا را با کسی قسمت کرد، از درونیات حرف زد و محرمی را به خلوت راه داد.

هیچگاه فکر نمیکردم انسان چقدر می تواند تغییر کند و تغییرات را بپذیرد. اینبار بر خلاف همیشه دوست ندارم از این لذتی که نصیبم شده حرف بزنم، ترچیج میدهم ذوق آن را برای خودم، تنها ، نگه دارم. شاید باید در تکمیل اول نوشته ام بگویم که علاوه بر داشته ها و نداشته ها، همچنین خوشحالم از یافته ها.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد