مرگ در آستانه سال نو

دیشب مرگ رو تا یک قدمی خودم تجربه کردم و چقدر نزدیک و  راحت بود .. می شد تو یه لحظه مرد... چهارشنبه سوری خوبی بود ولی چیزی نمونده بود که آخرین چهارشنبه سوری عمرم باشه.. من همیشه عاشق هیجان بودم و معتقدم هیجان یکی از الزامات زندگیه که اگه نباشه رخوت و یکنواختی زندگی حالتو بهم میزنه ولی دیشب دیگه فهمیدم که نه اینجوریام نیست و شدتش خیلی مهمتر از خودشه... دیشب فقط یه خورده بد بیاری و بد شانسی کافی بود تا همه چی تموم بشه... الان که بهش فکر میکنم میبینم چه خوشبختم که هنوز زنده ام و قدر همه چیمو بیشتر میدونم ... آخه من هنوز کلی کار دارم و کلی آرزو
نظرات 4 + ارسال نظر
پژمان چهارشنبه 24 اسفند 1384 ساعت 03:51 ب.ظ http://www.sportboy.blogsky.com

این روزها

چیزی می خواهد پشت مرا به زمین بزند چیزی که جنسش را نمی دانم!

سلام دوست خوبم ! پست آخر من رو هم ببینی بد نیست × موفق باشی

غنچه یکشنبه 28 اسفند 1384 ساعت 10:09 ق.ظ http://ghoncheh.co.sr/

سلام
وبلاگ زیبایی داری
همواره پیروز باشی

دایی ناصور شنبه 5 فروردین 1385 ساعت 10:32 ق.ظ http://bobax.persianblog.com

از این به بعد بیشتر مواظب خودت باش. خوشبختی رو بشناس و قدرش رو بدون. ما هم قدر تو رو میدونیم. با همه مهربونی ها و سرزندگی هات...

کار بد چهارشنبه 16 فروردین 1385 ساعت 12:41 ب.ظ http://karebad.com/

هیجان خوبه .. .منم موافقم .. اما بپا آخرین هیجان عمرت نباشه.... آخه هنوز کلی کار داری و کلی آرزو .. !‌:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد