دغدغه

بعد از مدتها سرخوش و بیخیال همه چیز بودم و تونستم از ته دل بخندم و تعطیلات آخر هفته بی دغدغه، بی دردسر، آروم و شادی رو بگذرونم همونطوری که دلم میخواد.. چه خوبه که همه چیز بر وفق مراد آدم پیش بره و چرخ زندگی هر طرفی که آدم میخواد بچرخه یا یه وقتهایی اصلا نچرخه..

جمعه با یکی از دوستان رفتم رستوران جام جم که مدتها بسته بود به خاطر تغییر دکوراسیون داخلی.. انصافا توش خیلی قشنگ شده ، نمیدونم رفتین یا نه ولی برین حتما که میارزه البته نا گفته نماند که دست اندرکاران لطف کردند و ظاهرا هر چی هزینه کردن واسه تغییرات رو کشیدن رو قیمتها که مثلا واسه یه قهوه تلخ سیاه کوفتی باید ۲۲۰۰ بدی .. اینطوری دیگه ، اونا هم خوب میدونن  مشتریهای خودشون را دارن که هر چقدر ناز کنن و قیمت رو بالا ببرن بازم هستن کسایی که حاضرن تو صف وایسن که یه جا خالی بشه بشینن و کلی پول هم بدن واسه دو قلپ قهوه ای که تا میان مزه اش رو بفهمن تموم شده. خلاصه طبق معمول هم سالن مد و آخرین مد لباس و مو و کفش و کیف و آرایش رو میشد همزمان با خوردن دید و گاهی وقتها انقدر سوژه داغ بود که کیک رو به جای دهنت میکنی تو چشمت انقدر که محو تماشایی.. به هر حال اینم یه جورشه ولی خوب من خودم که خیلی دوست دارم تو جاهای شلوغ بشینم و آدمها رو نگاه کنم که هر کدوم یه طورین و همه مواظبن که ژستشون خراب نشه و مدل موهاشون به هم نخوره ... باحاله .. خلاصه هر کسی یه دغدغه ای داره دیگه ، ولی واقعا اینا هم جزو دغدغه ها هستن؟     شاید

 

نظرات 2 + ارسال نظر
نواب شنبه 15 بهمن 1384 ساعت 09:56 ق.ظ http://www.cafeemaad.blogsky.com

برم خونه قهوه بخرم کیفشو بکنم بهتر نیست
یا برم کوه یا ...

نواب شنبه 15 بهمن 1384 ساعت 08:04 ب.ظ http://www.cafeemaad.blogsky

سلام ممنون که جوابمو دادی درسته آب و هوا وروحیه اینم پول زیاد دادن من به زور میدونم نه اینکه خسیس باشم و پول دادن اینجوری نه اصلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد