شب یلدا

با اینکه فصل محبوبم داره تموم میشه ولی از طرف دیگه خوشحالم که شب یلدا میاد. شب یلدا رو همیشه دوست داشتم، یه حس خوبی بهش دارم ، انقدر که طولانیه فکر میکنم هیچوقت تموم نمیشه و دوست دارم همشو بیدار بمونم .. احساس میکنم که شب خاصیه و اتفاقات عجیبی توش میفته .. شایدم دیگه خیلی خوشم و تصورات تخیلی دارم.. این مدت حالم اصلا خوب نبود ولی الان دوباره خوبم و یه خورده امیدوار به همه چی .. خوبه، لااقل از بی حوصلگی و غر زدنهای الکی بهتره..

البته مهمونی رفتن و مهمونی بازی همیشه به آدم روحیه میده و منم که عاشق این چیزا و جاهای شلوغم، چون هر وقت تنها باشم به قول معروف یاد بدهکاریام میفتم ولی خوب چون هنوز خیلی بدهی ندارم به کسی(شایدم دارم و نمیدونم) تو تنهایی دلم میگیره و هر چی غصه تو دنیاست میاد سراغم ، انگار وظیفمه که غصه بقیه رو هم من بخورم.. اصلا نمیدونم چرا انقدر علاقه مندم هی برم تو بطن حوادث و ماجراهای عجیب و غریب و هی از همه چی سر در بیارم و عین زورو بخوام به زور به همه کمک کنم ..خودم بعضی وقتا از این حس انسان دوستانم خسته میشم.. الانم از اون وقتاست که گیر دادم که به همه کمک کنم و بشم یه چیزی تو مایه های سنگ صبور و گوش کنم به درد دلهای این و اون..

بگذریم ... زندگی رو عشقه که الان روی خوششو نشون من داده و خوشحالم ...نمیدونم چرا ولی ته دلم حس میکنم که یه اتفاق خوب میفته و یه خبر خوب میشنوم.. امیدوارم که اینطوری بشه واقعا.

نظرات 4 + ارسال نظر
فرهاد یکشنبه 27 آذر 1384 ساعت 10:31 ق.ظ http://eae2.blogsky.com

راحله جان سلام...
این حسی که به تو دست داده گاهی هم به من دست می ده ولی نمیدونم چرا هیچکی نیست که سر من این حس بهش دست بده و یه کمی هم به درد دل من گوش بده...! بگذریم..
منم مثل تو بی صبرانه منتظر شب یلدا هستم ، اصلآ هندونه و انار تو این شب یه طعم دیگه ای داره...
یه ضرب المثل وبلاگی معروف هست که میگه : ( به منم یه سر بزن ، خوشحال میشم..!!)

بانمک یکشنبه 27 آذر 1384 ساعت 10:39 ق.ظ http://www.banamak.blogsky.com

سلام
خسته نباشی راحله خانوم
اول از هر چیز روز ۹ آذر را که سالگرد تولدت است بهت تبریک میگم وامیدوارم سالهای سال صحیح وسلامت وتندرست باشی
ازاینها گذشته به قول خودت شب یلدا هم فرا رسید وشب چله
فقط یک خواهش
هندونه ها را تنهائی قارچ نکن ...(شوخی)
امیدوارم همانطور که خودت نوشتی این خبر خوش هرچی زودتر بهت برسه
منم مثل شما مهمانی و شلوغ پلوغی را دوست دارم
به قول کیوان پول زور وده
به من هم سر بزن خوشحال میشوم
ممنون
تا بعد....

دایی ناصر دوشنبه 28 آذر 1384 ساعت 05:02 ب.ظ http://bobax.blogspot.com

برای اظهار نظر نیومدم. ولی به نظر میاد خیلی کمتر از اون چیزی که تصور می کردم میشناسمت... راستی منو که میشناسی؟

فرهاد چهارشنبه 30 آذر 1384 ساعت 04:02 ب.ظ http://eae2.blogsky.com

سلام راحله جان..پس چرا آپ نمیکنی..؟!
ما منتظریما...
راستی من آپ کردم...بیا پیشم..
دوست تو : فرهاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد