رودرواسی های مسخره

بدترین عادتم که هنوز نتونستم کمترش کنم چه برسه به اینکه بخوام ترکش کنم اینه که همیشه تو مواقع حساس و بحرانی که باید راحت حرف بزنم و نظر بدم لال مونی میگیرم و همیشه هم تو اینجور وقتا طرف مقابل هر برداشتی میکنه بجز اونی که منظور منه و من از خودم بدم میاد که چرا نمیتونم مثل آدم حرف بزنم .... و درست منظورمو برسونم. ولی همیشه هم تقصیر من نیست، نمیدونم بعضیا چطوری میتونن راحت در مورد دیگران نظر بدن و به جاشون حرف بزنن و تو چشات نگا کنن و حرفاتو برعکس و اونطوری که خودشون میخوان تعبیر کنن... با چرخش 180 درجه!! واقعا رودرواسی چیز مزخرفیه و من هر چند وقت یه بار به خاطر رودرواسی های احمقانه ام تا مدتها درگیری دارم. به نظر شما چطوری میشه به یکی منظور واقعیتو بفهمونی که اصلا هم خوشایندش نیست ولی ناراحتشم نکنی.. نمیدونم... آخه چرا باید همیشه یه طوری رفتار کرد که کسی بهش برنخوره و هی مواظب بود که حرفت بوی توهین و استهزا توش نباشه یا بی ادبی نکنی یا شوخیای راحت نکنی یا هی مودب باشی یا هی لبخند بزنی یا هی بگی به به چقدر همه چی خوبه و من چه خوشبختم.... مثل اینکه خیلی دارم چرت میگم .. امروز و این روزا از روزاست که حوصله خودمم ندارم.. و فقط میخوام غر بزنم.. پس بهتره برم و شما رو مستفیذ نکنم.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد