خیلی وقته که دلم میخواد بنویسم ولی نمیدونم چی . دوباره چند وقته که دلم گرفته یعنی گرفته که نه ولی یه جوریه، نمیدونم چمه طبق معمول.. احساس میکنم همه چی یکنواخت شده و احساس میکنم دارم خیلی چیزا و کسای خوب رو از دست میدم و احساس میکنم روزام دارن میگذرن بدون اینکه من بهشون دقت کنم و احساس میکنم هر روزم داره میشه مثل دیروزم و این یعنی روزمرگی و من ازش بیزارم.. احساس میکنم دارم از کنار همه چی و همه کس حتا خودم سرسری رد میشم و اونوقت دلم میسوزه که چرا آروم حرکت نمیکنم که بعضی زیباییها یا حتا زشتیها رو ببینم. بعضی وقتا از دست خودم عصبانی و کلافه میشم که انقدر تو همه چی عجولم و فقط میخوام سریع به مقصد برسم که این سرعت باعث میشه هیچوقت اطراف و مسیر راه رو نبینم، حتا یه نگاه و این خیلی بده.. دلم میخواد بتونم توجهم رو بیشتر کنم چون اصلا نمیخوام افسوس لحظه های از دست رفته رو بخورم.. باید رو خودم کار کنم که یه خورده آرامشم بیشتر بشه و از این همه شتاب و عجله دست بردارم .. با یه کمی طمانینه شاید