جشنواره فیلم هم تمام شد و دغدغه این روزهای خیلیها از بین رفت. من فقط دو تا فیلم دیدم، اقلیما و خون بازی که اولی تا دلتون بخواد چرند و سر کاری بود ولی دومی خوب بود.. نمیدونم چرا انتظار داشتم خیلی خارق العاده باشه، منظورم بازیهاست ولی خوب از حق هم نگذریم خوب بود و خیلی ارزش دیدن داشت. و به نظرم حقش بود که سیمرغ بهترین بازیگر زن رو ببره.
روزها داره تند میگذره و من نمیدونم چرا دلم نمیخواد انقدر سریع بگذره، شاید چون حس میکنم ممکنه به یه جاهایی برسه که واسم خوشایند نیست و اصلا اومدنش رو نمیخوام.. اگه میشد از بعضی جاهای زندگی پرید و یهو دوباره رسید به روزهایی که میخوای خیلی بهتر بود. دوباره پرم از حسهای عجیب و غریب و نامفهوم، حتی برای خودم. تغییرات رو میبینم و خوشحالم از دیدنشون.. ولی نمیدونم چی میخوام، شاید هیچی.. شاید هم یه معجزه.