نمایشگاه

دوشنبه رفتم نمایشگاه.  ازدحام ، همهمه و هیاهوی بسیار برای هیچ. ولی خوب به من که خیلی خوش گذشت چون با یه دوست قدیمی و صمیمی رفتم که خیلی وقت هم بود ندیده بودمش و تو اون شلوغی کلی طول کشید تا همدیگرو پیدا کنیم ولی چون اون قبلا رفته بود لیدر من شد و کلی از اطلاعاتش استفاده کردم و کلی خجالتم داد و برام کتاب خرید که من یه دونه هم واسش نخریدم ولی قول دادم که جبران کنم، حالا کی و چجوری خدا میدونه؟؟

دیدن آدمها با بغلها و دستهای پر از کتاب، آدمهایی که رو چمنها یا نیمکتها نشستن و چیز میخورن یا کتاب میخونن یا آدمهایی که حیرون موندن اون وسط و احساس آلیس در سرزمین عجایبو دارن رو دوست دارم. به نظرم نمایشگاه کتاب با همه حواشی و چیزهای جانبی لذت بخشه و برای چند ساعت هم که شده جو فرهنگی و ادبی کتابها می گیردت و وادارت میکنه به فکر کردن که از این ببعد بیشتر مطالعه کنی و بیشتر درگیر کتاب بشی.

به هر حال تور نمایشگاه گردی عالی بود همراه با کلی خاطره و داستان و بستنی و کتاب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد