چرا

چرا من نمیخوام بعضی چیزها رو قبول کنم، چرا من وقتی ناراحتم و دارم از غضه میترکم نمیتونم حرف بزنم و فقط اشک تو چشم جمع میشه، چرا الان دلم میخواد گریه کنم، چرا امروز هوا یه خورده ابری تر از دیروزه، چرا آدمها همدیگرو دوست دارن، چرا من به دوستام عادت میکنم، چرا نمیخوام از دستشون بدم، چرا دلم برای بقیه تنگ میشه، چرا من حالم بده، چرا باید کار کنم، چرا هیچی واسم جالب نیست،  چرا زندگی اینطوریه، چرا من دارم غر میزنم، چرا.. چرا... چرا

چرا وقتی دوستاتو که برای به دست آوردنشون زحمت کشیدی باید از دست بدی، هر چند باهاشون خاطره های کم ولی به یاد موندنی داشته باشی، چرا زندگی با آدم بازی میکنه و آدم با خودش میبره که این همه فاصله بیفته بین آدمها..

من حالم بده، دلم گرفته .. خیلی زیاد

نمیدونم چرا با اینکه دنیا این همه بزرگه، آسمون این همه بلنده و زمین این همه گرده من باز هم دلم میگیره... چرا...

من نمیخوام چیزهای با ارزشمو از دست بدم ، دوستای با ارزش، لحظه های با ارزش و حرفهای با ارزش....

نظرات 3 + ارسال نظر
حسین دوشنبه 15 اسفند 1384 ساعت 09:12 ق.ظ http://manteghi.blogsky.com


سلام دوست عزیز حتما طرح جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را برای کنترل وبلاگها شنیده اید . مطلبی را در این باره نوشته ام اگر خواستید بازدید بفرمایید متشکر

someone دوشنبه 15 اسفند 1384 ساعت 09:40 ق.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

نتایج کامل اسکار را همراه با عکس می تونی در وبلاگم ببینی . موفق باشی دوست عزیز

یاس کبود دوشنبه 15 اسفند 1384 ساعت 03:08 ب.ظ http://ourlilac.blogsky.com

سلام...
کاملتر بگین ...
به قول دوست شاعرموون
چرا آفتاب می تابه....
چرا می چرخه زمین ....
راستی ما یه رووز همه چیزمون: هستی موون ؛ و حتی پدر و مادرموون رو از دست می دیم ...
اونم برای همیشه ایام....
حالا دوست که جای خود داره...
و فقط برای مدتی از دستش میدیم...
ممنوونم که به ما گوش سپردین
< یاس کبود >

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد