میباره

عاشق این هوام، آسمون طوسی و گرفته.. هوای دلگیر و ابری که یه غمی با خودش میاره تو دلم که من اون غم و حس و حالی که با اومدنش بهم دست میده رو خیلی دوست دارم. دلم میخواد همه چیز رو ول کنم برم بیرون و فقط برم و برم و جاده همینطور ادامه داشته باشه و تموم نشه و من هم همراهش برم تا اون دور دورا و این جریان سیال منو انقدر با خودش ببره که گم شم تو تمام این غم و این هوای گرفته.

دلم میخواست الان تو جنگل بودم، هوا از این هم ابری تر بود انقدر که هر لحظه منتظر بودی بباره و سرد بود و من میپیچیدم به خودم از سرما و فقط مینشستم و نگاه میکردم... شاید اگه یکی هم بود که میتونست این جو و این حس رو بیشتر کنه بد نبود... شاید

نمیدونم چرا همش دلم میخواد این آهنگ رو گوش کنم

آسمون بغشو خالی میکنه   آدمو حالی به حالی میکنه

چرا میخوام

نظرات 2 + ارسال نظر
دایی ناصر سه‌شنبه 13 دی 1384 ساعت 10:33 ق.ظ http://bobax.blogspot.com

جای دل خالی... اون پیاده رویی که توی سرمای پاییز باشی و هیچوقت سردت نشه... شاید آدم بدش نیاد که اون موقع که خیسی آسمون روی صورتش راه میره بغض های فراموش شدهء خودش رو هم راه بندازه تو جویبار... آبی آسمون اونقدر مهربونه که خاکستری زمستون هم براش یه لباس قشنگ میشه...

ایمان شنبه 17 دی 1384 ساعت 11:24 ب.ظ http://imanem.blogspot.com

تولدم مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد